Web Analytics Made Easy - Statcounter

محمد حسن قدیری ابیانه گفت: فوت خانم مهسا امینی برای عده‌ای بهانه بود تا اهداف دیگری را دنبال کنند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ محمد حسن قدیری ابیانه در گفتگو با خبرنگار مرصادنیوز، اظهار داشت: دشمن بعثی در حالی هشت سال جنگ نظامی را به ایران تحمیل کرده بود که همه گونه حمایت نظامی از سوی آمریکا، اروپا، چین و اتحادیه جماهیر شوروی، ارتجاع عرب از وی به عمل می‌آمد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما آنها در این جنگ شکست خوردند. آن زمان ایران از امکانات موشکی برای پاسخ به موشک باران‌های جنایات کارانه صدام محروم بود و موشکی نداشت. حتی سیم خاردار هم که دفاعی‌ترین وسیله نظامی است به ایران فروخته نمی‌شد.اما امروز کشور ایران به جایگاه صادر کنندگی سلاح های پیشرفته رسیده و حتی از صادر کنندگان پهپادهای پیشرفته ایران به روسیه  که خود از ابرقدرت‌ها است محسوب می شود.

وی افزود: دشمنان به این نتیجه رسیده اند که جنگ نظامی با ایران نمی‌تواند برای آنها دستاوردی داشته باشد زیرا ایران می تواند با وارد کردن خسارات بسیار سنگین به همه پایگاه‌های آمریکا در منطقه تا دور دست ضربات مهلکی به این کشور و هم‌پیمانانش  بزند. در نتیجه دشمنان ایران همه تلاش خود را می‌کنند که از درون کشور ما را تضعیف کنند.

کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: خانم هیلاری کلینتون  در کتاب خود تحت عنوان "تصمیمات دشوار" گفته بود پنج هزار ایرانی را تعلیم دادند که این تعداد غیر از افرادی بود که قبلا توسط آمریکا تعلیم دیدند و به استخدام انگلیس و دیگر کشورها درآمدند و پس از آن نیز به این استخدام ها ادامه دادند و البته اکنون نیز در ایران حضور دارند و علاوه بر گروه‌های تروریستی مثل منافقین، کومله و حزب دموکرات کردستان و... محسوب می‌شوند.

قدیری ابیانه خاطرنشان کرد: شمار نیروهای آموزش دیده توسط آمریکا کم نیست هرچند نسبت به عظمت ملت ایران ناچیز هستند اما سعی کرده‌اند در این مدت قائله‌هایی را راه اندازی کنند و از درون به نظام و ملت ایران لطمه بزنند‌. البته هربار هم سعی کردند بهانه‌هایی را مطرح کنند که آخرین آن موضوع سکته خانم مهسا امینی بود.

کارشناس مسائل سیاسی خاطرنشان کرد: سکته از قبل خبر نمی‌کند بلکه ممکن است در خواب، سر کلاس درس، هنگام رانندگی یا... اتفاق بیفتد پس واضح است که این موضوع بهانه است و با دستاویز قرار دادن آن سعی کردند کشور را به آشوب بکشانند همان گونه که در انتخابات سال ۸۸ با کلید واژه تقلب کوشیدند چنین کنند درحالی که یکی از سرکردگان آن آقای تاجزاده بود که در زندان به رفقای خود اعلام کرد که ما در انتخابات باختیم و تقلبی درکار نبوده است. اما این افراد این حرف را در خلوت خود مطرح می‌کردند و حاضر نبودند علنی حقیقت را عنوان کنند با اینکه می‌دانستند در انتخابات باخته‌اند اما ادعای تقلب را مطرح و فتنه ها را ایجاد کردند و باز هم تلاش می‌کنند که فتنه های جدید را ایجاد کنند.

قدیری ابیانه تصریح کرد: البته هربار پس از اینکه گرد و غبار فتنه‌ها می‌خوابد دست عده‌ای رو می‌شود و عده ای از سرکردگان دستگیر می‌شوند. در فتنه اخیر هم بسیاری از عوامل دشمن، اعضای سازمان‌های تروریستی، جاسوسان دستگیر شدند. رو شدن این مسائل  به نفع کشور است هرچند که نفس این قائله ها به ضرر کشور و به نفع دشمن است و توسط دشمن سازماندهی می شود.

وی افزود: اخیرا شبکه الجزایر اعلام کرده واحد هشت هزار و ۲۰۰ که یکی از سری ترین بخش های جنگ روانی در اسرائیل است هدایت تظاهرات، تجمعات و خرابکاری های ایران را بر عهده داشته و در این میان همه کشورهای غربی هم از این ماجرا اعلام حمایت کرده اند درحالی که می دانند دروغ می گویند، حداقل افرادی که برنامه ریزی می کنند می دانند رسانه های غربی نه تنها نسبت به کشتار فلسطینی ها اعم از خبرنگاران، زنان و کودکان آنها بی تفاوت هستند بلکه از کشتار آنها نیز حمایت می کنند و رژیم صهیونیستی را برای ارتکاب این جنایات تطهیر می کنند پس چگونه آنها دلسوز زنی می شوند که در ایران سکته کرده است درنتیجه این توطئه هم شکست خورد.

کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه آنچه هم که اخیرا در سیستان و بلوچستان رخ داد و با سلاح به پایگاه های نیروی انتظامی حمله کردند، شکست خورد و رسوایی آن برای فتنه گران باقی خواهد ماند، گفت: نظام ما ماندنی است، امکان رخ دادن کودتا وجود ندارد و  انقلاب‌های رنگینی که سعی کرده اند مدل آن را در ایران پیاده کنند و هربار با شکست مواجه شده، باز هم شکست خواهد خورد هرچند که با چنین اقداماتی می توانند خساراتی مادی را بر کشور وارد کنند.

قدیری ابیانه خاطرنشان کرد: عده ای توسط شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال که متعلق به آل سعود به عنوان مرتجع ترین حکومت در جهان است زنان زیادی را گردن زدند و فاجعه آفریدند پس چگونه آنها برای مهسا امینی دلسوزی می کنند.

سطح سواد رسانه ای در کشور ما اندک است

وی افزود: متاسفانه در کشور ما سطح سواد رسانه ای اندک است و اینکه عده ای به ویژه نوجوانان زود تحریک می شوند هم نکته ای منفی است و باید برای نجات آنها تدبیری اندیشیده شود زیرا آنها نمی توانند خواسته های دشمن را عملی کنند بلکه خود را به دردسر می اندازند، البته رسانه های ما نیز باید به درستی عمل کنند زیرا برخی از رسانه ها به وضوح از نوع موضع گیری های آنها مشخص است که در خط دشمن قرار دارند همچنین هنرمند یا فوتبالیست یا سلبریتی هایی داریم که در خط دشمن هستند.البته عده‌ای هم متوهم هستند و تصور می‌کنند اگر به خارج از کشور بروند کشورهای دیگر آنها را حلوا حلوا می‌کنند درحالی که این گونه نیست بلکه تا زمانی که آنها بتوانند علیه ملت ما کاری کنند مورد توجه دشمنان ملت هستند سپس به فلاکت خواهند افتاد.

کارشناس مسائل سیاسی خاطرنشان کرد: فوت خانم مهسا امینی برای عده‌ای بهانه بود تا اهداف دیگری را دنبال کنند.در خصوص موضوع پوشش هم اگر حدی که خدا تعیین کرده نپذیریم چه حدی باید تعیین شود؟ و از سوی چه کسی؟ البته برخی عرف را عنوان می کنند درحالی که عرف هم می‌تواند مورد مخالفت عده‌ای دیگر باشد.

کارشناس مسائل سیاسی گفت: ما باید احکام اسلامی و جایگاه خانواده را قدر بدانیم  و به طور محکم از احکام اسلامی دفاع کنیم و تسلیم جوسازی‌های دشمن نشویم. در خصوص حوادث اخیر آیا کسی می‌تواند ادعا کند که شرکت او در تظاهرات در طرفداری از آزادی پوشش است سپس چادر را از سر زنان مسلمان بکشد؟ آیا کشوری وجود دارد که اجازه دهد پلیس را به آتش بکشند یا وحشیانه رگ گردن وی را بزنند. این در حالی است که در تصاویری که عده‌ای ضد انقلاب مقابل سفارتخانه ایران در لندن جمع شدند و پلیس موظف به دفاع از محل دیپلماتیک بود پس از اینکه تظاهرات کنندگان در مقابل پلیس قدری خشونت به خرج دادند پلیس آنها را تحت تعقیب قرار داد، دستگیر و تصاویر آنها را منتشر کرد. آنها بطری آب به سمت پلیس پرتاب کردند و مورد خشم پلیس واقع شدند، حال اگر با بطری آتش زا به پلیس حمله‌ور می‌شدند برخورد با آنها به مراتب شدیدتر بود.

تبدیل شدن عده صرف بازیگری یا ورزشکاری به عنوان مرجع فکری جوانان، از ضعف آموزشی ما حکایت دارد

قدیری ابیانه با بیان اینکه رسانه‌های ما باید این مسائل را برای مردم روشن کنند همچنین در فیلم‌های سینمایی و سریال‌ها این آموزش‌ها و آگاهی ها به مردم داده شود، خاطرنشان کرد: در پاسخ به عده‌ای که پس از دستگیری عنوان می‌کنند تحریک شده‌اند باید گفت این سطح از تحریک پذیری نکته‌ای منفی است و باید آن را بزداییم. در واقع اینکه عده‌ای صرفا به این دلیل که چهره ورزشی یا بازیگر فیلم‌های سینمایی و سریالها هستند به مرجع فکری جوانان هم تبدیل شوند از ضعف آموزشی ما حکایت دارد.

وی افزود: در انتخاب الگو دانش، فرهیختگی و دیگر فضایل اخلاقی باید ملاک باشد و دانشمند بودن باید ارزشمند باشد. خوشبختانه در میان شخصیت‌های ورزشی و جامعه هنرمندان افراد اندیشمند و فرهیخته‌ای وجود دارند که مواضع آنها از برخی دیگر جدا است؛ انسان های ارزشمندی که از محبوبیت کسب شده ضد منافع ملت و به نفع دشمن استفاده نمی کنند.

کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: این توطئه ها شکست خواهد خورد اما دشمن از دشمنی دست برنمی دارد برهمین مبنا بنده معتقدم ما باید در چنین مواقعی نسبت به دشمنان ملت قاطعیت به خرج دهیم همان گونه که از دستگاه قضایی انتظار می‌رود در کنار رافت اسلامی نسبت به افراد عادی که ندانسته مرتکب خطا شده‌اند، نسبت به برهم زنندگان امنیت جامعه و متعرضان به جان و مال مردم قاطعیت به خرج دهند.

قدیری ابیانه گفت: در فتنه های گذشته هم افرادی بودند که دشمن را رسما به تحریم ملت ایران ترغیب می کردند. اکنون نیز کسانی موجب وارد آمدن خسارت‌های سنگینی به مردم شده‌اند که همگی باید پاسخگوی این خسارت‌ها باشند.

انتهای پیام/

منبع: دانا

کلیدواژه: کارشناس مسائل سیاسی قدیری ابیانه مهسا امینی رسانه ها فتنه ها عده ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۱۴۱۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سکوت جامعه آرامش قبل از طوفان است /حکومت پس از جنبش مهسا به رویه سابق برگشت / زندگی گراها فاقد توانمندی برای ایجاد سامانه های جدید قدرت هستند

گروه اندیشه: در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی موسسه رحمان، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. تغییر ماهیت جامعه مدنی، و برآمدن نیروهای جدید در فضای جامعه ایران، تغییر از نگاه هگلی به نگاه لوفوری برای تبیین جایگاه زندگی روزمره، ایجاد زبان جدید و گسترده توسط نسل های جدید به جای زبان قدیم که در انحصار دانشگاهیان بود، در سخنان کاشی از برجستگی ویژه ای برخوردار بود. پس از انتشار این سخنرانی در خبرگزاری خبرآنلاین، با توجه به حساسیت بحث، بازخوردهایی داشت. از این رو تلاش کردیم در گفت و گو با صاحبنظران ، تحلیل ها و اطلاعات بیشتر در اختیار مخاطبان قرار بدهیم. دکتر نعمت الله فاضلی استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با توجه به حساسیت موضوع در گفت و گویی کوتاه، با تایید و نقد سخنان دکتر کاشی، دیدگاه های خود را در این زمینه مطرح کرد. این گفت وگو از نظرتان می گذرد:

تایید و تصحیح برخی سخنان دکتر کاشی

فاضلی با تاکید بر این که با «تحلیل آقای دکتر کاشی موافق» است که «ایران امروز به یک رویکرد زندگی گرا رسیده» و «همچنین ایرانیان به یک آغاز جدید نیز نیاز» دارند در باره نگاه کاشی به نگاه هگلی به جامعه مدنی گفت: «تصور نمی کنم جامعه مدنی در ایران حتی به معنای هگلی اش به طور کامل مضمحل شده باشد. بلکه می توان گفت شکل های جدیدی دارد گسترش می یابد. ولی این را هم قبول دارم که نقش زندگی روزمره و کنش گری های روزمره و نقش عاملیت فردی، بسیار وسیع و گسترده شده است. ضمن این که قبول دارم آن رژیم های حقیقت مانند گفتمان های ناسیونالیستی، اسلام گرایی، یا چپ مارکسیستی یا هر شکل دیگری از کلان روایت ها به پایان راه خود رسیده اند. آن ها همچنین نمی توانند و قادر نیستند انسجام بخش به جامعه برای تحولات باشند. اما سازماندهی جمعی برای پیشرفت اجتماعی یک ضرورت تام است و نمی تواند از بین برود.»

او با تاکید بر این که «جامعه مدنی آریستوکرات که در سخنان آقای دکتر کاشی بود، شاید تعبیر مناسب و درستی برای دوره مشروطه و دوره پهلوی اول باشد، اما در دوره پساانقلاب ۵۷ پس از مدتی طبقه آریستوکرات نداشتیم» گفت: « از این رو نمی توانم بگویم جامعه مدنی آریستوکرات بود، زیرا ما با دانشگاه توده مواجه شدیم. دانشگاهی که همگانی است و قشر تحصیلکرده، محدود به طبقات اعیان و اشراف نبود. به همین دلیل تحصیلکردگان، و دانشگاهیان، روزنامه نگاران، هنرمندان، نویسندگان، خوانندگان، یک طبقه متوسط فراگیر فرهنگی را تشکیل داده بودند که هنوز هم همین است. البته دیدگاه دکتر کاشی را قبول دارم که جامعه مدنی آریستوکراتی که در دوره های مشروطه و پهلوی شکل گرفت، و حتی در اوایل انقلاب نیز تا حدودی بود، در حال حاضر دیگر برای ما معنا ندارد، و نمی تواند کارکردی در تحولات اجتماعی داشته باشد. ولی طبقه متوسط فراگیر فرهنگی، اتفاقا از طریق سبک زندگی و تجربه های زندگی روزمره اش، از طریق تجربه های بدنمند و جسمانی اش، و از طریق تجربه هایی که معطوف به امور بسیار ساده زندگی هست، دارد مقاومت می کند و به حاکمیت فشار می آورد، و نیروهای مسلط سیاسی را به چالش می کشد، که نمونه بارز آن زنان هستند.»


جمعیت، شرایط پیچیده و دلایل آن

این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به این که قبول دارد «در وضعیت بسیار پیچیده و بحرانی قرار داریم» گفت: « این تعبیر دکتر کاشی رو تایید می کنم که وضعیت کنونی نسبت به دوره مشروطه و دیگر دوره ها بسیار پیچیده تر و خطرناک تر است. زیرا ما در سال های ۱۳۰۰ و قبل از آن، جمعیت ایران حدود تا ۱۲ میلیون نفر بود. این جمعیت اکنون به حدود ۹۰ میلیون نفر افزایش یافته است. بنابراین جمعیت ایران ۹ برابر شده است. بنابراین جامعه ای با این حجم جمعیتی، و حضور تکثری از گرایش های سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، و اجتماعی، طبیعی است پیچیده و پیش بینی ناپذیرتر باشد. فراموش نکنیم به میزانی که جمعیت برای مثال از ۱۰ میلیون نفر به ۲۰ میلیون نفر افزایش می یابد، پیچیدگی جامعه نیز به صورت تصاعد هندسی ضریب دو نمی خورد، بلکه ضریب تا ۱۰ می خورد.»

او افزود: « با موقعیت جدید، جامعه ایران دیگر جامعه عشایری و حتی روستایی نیست. بلکه بیش از ۷۵ درصد جمعیت جامعه ایرانی در کلانشهرها و شهرها زندگی می کنند. این ساختار شهری و کلانشهری، حیات ذهنی، روانی، عاطفی، اخلاقی، وسیاسی بسیار پیچیده و متفاوتی از حیات ذهنی و اجتماعی تمام دوره های گذشته ما به وجود آورده است.»

فاضلی سپس به سطح سواد به عنوان عنصر دیگری از پیچیدگی جامعه ایران یاد کرد و گفت: «باید بگویم جامعه باسواد شده است. در دوره مشروطه تنها ۵ درصد جامعه باسواد بودند. امروزه حداقل ۸۰ درصد شهروندان جامعه ایرانی باسواد هستند؛ به عبارت دیگر جامعه خوانا و نویسا است. که این امر خود به تنهایی در جامعه ۹۰ میلیون نفری ایران، موتور بسیاری از تحولات و گرایش های بسیار پیچیده ای در جامعه شده و هست.»

ناکامی های سه تجربه بزرگ

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه به سه تجربه مهم در تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و گفت: « سه تجربه انقلاب مشروطه، شکل گیری ملت دولت جدید و انقلاب ۱۳۵۷، ناکامی هایی داشته اند که تجارب شان بر روی هم انباشته شده اند. این تجربه ها، ذهنیت اجتماعی ایرانیان، و تصور جمعی از خود و تاریخ خودشان را بسیار بسیار پیچیده تر از هر زمانی دیگر کرده است.»

او سپس به به برخوردهای خشونت آمیز حکومت اشاره کرد و گفت: «برخوردهایی هم که حکومت از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ به عمل آورده، جامعه را خشمگین تر، عصبی تر، و پیچیده تر و خلاف آنچه از اعمال خشونت منظور بوده، کرده است. به همین دلیل من با این سخن آقای دکتر کاشی به طور کامل توافق دارم؛ جامعه ما از دوره مشروطه و دوره آغاز شکل گیری ملت دولت رضا شاه، بسیار وضعیت پیچیده تر و مسایل و بحران های آن، بسیار بسیار حادتر است.»

فاضلی در ادامه به مسایل بسیار مهم جدید مانند «بحران محیط زیست به این معنا که آب، خاک، و هوای زمینی که در آن سکونت داریم، همه دچار تنش های بزرگ بحرانی» است اشاره کرد و گفت: «زندگی و بقا دچار بحران شده است. می خواهم تاکید کنم بحران محیط زیست در کنار بحران های دیگر نیاز به یک آغاز جدید را گوشزد می کند. راهبردهای گذشته، چه آن راهبردی که دولت اختیار کرده بود و چه راهبردی که مردم یا گروه های سیاسی داشتند، برای بقا یا بهبود جامعه دیگر کفایت نمی کنند تا جایی که راهبردهای مذکور حتی پایداری نسبی و موقت نیز ایجاد نمی کنند.»

دشواری تحلیل آینده ایران به دلیل رخدادپذیری آن

فاضلی نظرش را در باره تحلیل آینده این گونه بیان می کند: «این که آینده چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار است، با اطمینان و قطعیت نمی توان از آن سخن گفت. زیرا جامعه امروز ایران رخدادپذیر شده است. منظورم از رخدادپذیر این است که مجموعه بحران ها، تنش ها و تعارضاتی که در جامعه بین حاکمیت و مردم ، و گروه های گوناگون به وجود آمده، جامعه را مستعد تنش های خیلی بزرگ و ناگهانی بر اساس رخدادهای کوچک اما حساسیت برانگیز کرده که می تواند از این طریق تحولاتی را رقم بزند به نحوی که زمینه اجتماعی و سیاسی را تغییر بدهد. نظری بر تحولات ۱۳۸۸ به این سو نشان می دهد رخدادهای کوچک همواره زمینه ساز تغییرات بوده اند. هم بازی حکومت در عرصه سیاسی، و هم بازی بازیگران درون جامعه در مقابل آنان قواعد پیچیده تری پیدا کردند. این است که در جامعه رخدادپذیر ما نمی توانیم با تبیین علل و عوامل سیستمی یا تبیین علل و عوامل مادی عینی موجود، تصویر آینده را نشان بدهیم.»

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «در ارتباط با رخدادها، حکومت تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته» گفت: « حکومت تا کنون از ابزار زور و خشونت استفاده کرده است. حال باید دید که این ابزار زور تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی ممکن است که این سکوت آرامش قبل از طوفان باشد. همان طور که تا کنون نیز این گونه بوده است. جامعه رخدادپذیر یک دوره آرامش قبل از طوفان و یک دوره طوفانی شدن جامعه دارد. تجربه ۱۰ سال اخیر نشان می دهد همواره آرامش قبل از طوفان، و شکل گیری طوفان و بعد سرکوب رخ داده است.»

چرا تاکنون «آغاز» شکل نگرفته؟

فاضلی سپس نظریه ضرورت شکل گیری «آغاز نو» را مورد انتقاد قرارداد و گفت: «دیدگاهی که آقای دکتر کاشی ارائه کردند، این است که آغازی باید شکل بگیرد. منظور ایشان از شکل گیری آغاز این است که تمام آنچه حکومت در گذشته تا الآن برای مواجهه با چالش ها و بحران ها داشته، کنار بگذارد، و طرحی نو دراندازد. پرسشی که ایشان پاسخ نمی دهد، این است که چرا تا حالا چنین آغازی شکل نگرفته است؟ چرا حاکمیت که مدت های طولانی است نسبت به وضعیت بحرانی در کشور آگاه شده ، طرحی نو در نینداخته است؟ پاسخ به این پرسش برعهده اندیشمندان علوم سیاسی است. ایشان در این باره پاسخی نداده اند. تنها به این اکتفا کرده اند که راه های گذشته را تجربه نکنیم و طرحی نو درانداخته شود.»

او افزود: «تضور من این است تا زمانی که نیروهای اجتماعی و معترض و ناراضی با ویژگی های گوناگونی که دارند، آن اندازه توانایی نداشته باشند که در برابر فشار حاکمیت خودشان را اثبات کنند، احتمالا حکومت همچنان از ابزار زور استفاده خواهد کرد. مگر این که سیر تحولات جامعه به گونه ای پیش برود، که تولید قدرت برای حاکمیت به صرفه نباشد. به عبارت دیگر اگر حاکمیت ببیند که با راهبردهای امنیتی نظامی و هزینه ای که به لحاظ مادی و عینی اقتصادی و سیاسی برایش به بار می آورد، هر روز ضعیف تر می شود، در این صورت به طرحی نو خواهد اندیشید و آغازی را دنبال خواهد کرد.»

شرایط شکل گیری آغاز؛ اشتباه کردم

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا جامعه به این توانایی می رسد که تولید قدرت بیش از حد برای نظام سیاسی مقرون به صرفه نباشد، و به اتخاذ آغازی تازه ناگزیر شود؟» می گوید: «تصور می کنم تا یک رویارویی دیگر بین نظام سیاسی با مردم به وجود نیاید، چنین آغازی شکل نخواهد گرفت. در جنبش مهسا تصور می کردم که اگر حکومت به پایداری سیاسی نسبی برسد، آغاز و طرح نو خود را مطرح می کند، ولی اشتباه کردم. بعدها تجربه و زمان نشان داد که حاکمیت همچنان تصور می کند که با زور و راهبرد نظامی امنیتی می تواند جامعه را مدیریت بکند. به همین دلیل تصور می کنم اکنون تا یک زورآزمایی دیگر در شهر رخ ندهد، و نظام سیاسی به این نتیجه نرسد که نمی تواند با راهبرد امنیتی نظامی قدرت را پایدار بکند، هیچ آغاز و طرح نویی، شکل نخواهد گرفت».

فاضلی در ادامه افزود: «البته این ها به این شرط است که تحولات غیرمترقبه ای مثل جنگ در منطقه، فشارهای بین المللی خیلی وسیعتر از آنچه که تاکنون بوده است، یا تحولاتی در راس هرم نظام سیاسی، رخ ندهد. اگر چنین تحولاتی رخ ندهد و بخواهد تنها در یک روالی که تا کنون تجربه شده، یعنی درگیری میان حکومت و ناراضیان، معترضان، و به طور خلاصه مردم، فکر می کنم آن چیزی که تعیین کننده خواهد بود «برخورد» بعدی است که آیا بعد از آن، حکومت به این نتیجه می رسد که برای حفظ و پایداری خودش، باید تحولات بنیادینی را در گفتمان، سیاست ها، اقدامات، برنامه ها و اجراهای خودش، ایجاد بکند، یا نه؟

به غیر از مقاومت زندگی گرایی، فلج سازی بوروکراسی کشور

فاضلی با تاکید بر این که « آقای دکتر کاشی به درستی اشاره کردند در جامعه نیروهای زندگی گرا، و سیاست زندگی، حاکم شده است» سپس گفت: « ایشان همچنین زندگی گرایی و سیاست زندگی را از ایدئولوژی های اسلام گرایی، ملی گرایی، و چپ گرایی و لیبرالیسم گرایی متمایز کرده و گفته اند که این زندگی گرایی شکل جدیدی از سیاست است که در جامعه ظاهر شده است. اما پرسش این است که زندگی گرایی اگر بخواهد به صورت آلترناتیو و یا بدیلی برای سیاست حاکم باشد، هنوز از تعریفی روشن برخوردار نیست و تنها در جایگاه مقاومت می‌تواند کارهایی را به پیش ببرد. ولی در وجه ایجابی ، نمی تواند سامان سیاسی جدیدی را ایجاد کند.»

او افزود: « فراسیاست مردم، در مقابل سیاست حاکمیت، فقط زندگی گرایی نیست. مردم به عنوان نیروهایی که در بدنه بوروکراسی و سازمان های جامعه فعالیت می کنند، چون ناراضی و برخی حتی خشمگین هستند، عموما با اشکال پیچیده ای از کارشکنی ها، سستی ، بی توجهی ، عدم انجام وظایف کاری، کارشناسی، و اداری، در عمل ماشین بوروکراسی و اداری و سازمانی نظام حکمرانی را با چالش روبه رو کرده اند. این چالش بیشتر هم خواهد شد. به ویژه اگر در نظر بگیریم که نارضایتی های ناشی از شرایط اقتصادی زندگی، که تورم و مالیات ها به مردم تحمیل کرده، روز به روز مردم را بیشتر به این سمت و سو سوق می دهد که هرجایی که هستند، ماشین دولت را کندتر و کندتر بکنند.»

این استاد سابق دانشگاه، با اشاره به این که «این ها، هزینه های تولید قدرت حکومت را بسیار بسیار سنگین می کند. از این رو فقط سیاست زندگی گرایی نیست که مقاومت را ایجاد کرده است، بلکه شکل های پیچیده ای از ناهمکاری، با هدف ها و برنامه های حکومت در نظام اداری هم شکل گرفته است.» افزود: « به هر اندازه که دولت به قطبی شدن جامعه دامن بزند، یعنی نیروهای حامی و طرفدار خودش را به طور نمادین متمایز بکند، و سیاست حامی پروری اش را گسترش بدهد، در عمل هم تنش های زندگی گرایی، و هم تنش های بوروکراتیکی که مردم ایجاد می کنند، کار را برای ایجاد ثبات سیاسی توسط حاکمیت دشوار و دشوارتر می کند. از این رو می خواهم بگویم تنها در صحنه خیابان ها نیست که شاهد تنش حاکمیت با مردم هستیم. زیر پوست سازمان ها هم تنش بزرگی، شکل گرفته است.»

سناریوهای آینده

فاضلی در ادامه در ارتباط به سناریوهای آینده تاکید کرد که تصور می کند «یکی از سه سناریو، ممکن است در آینده نزدیک، یعنی در دو سه سال آینده، ورق را برگرداند.» او سه سناریو را این گونه شرح داد:

«سناریوی اول: تغییر از طریق وقوع رخدادی در نیروهای سیاسی درون حاکمیت، و یا در حوزه رهبری .

سناریوی دوم: ناآرامی های گسترده شعله ور شده، یک زورآزمایی دیگر در خیابان ها میان جامعه معترض و حاکمیت رخ بدهد.

سنارویوی سوم: هزینه های مبارزه فرسایشی و کاهنده ای که میان سیاست زندگی مردم و کارشکنی های گسترده در سازمان ها وجود دارد، حاکمیت نتواند تامین بکند.

طبیعی است اگر سه مورد بالا با تنش های منطقه ای، تحریم های گسترده تر، یا بحران های زیست محیطی ناگهانی شدیدتر همراه بشود، بر سرعت تغییرات می افزاید.»

بیشتر بخوانید:

حال خراب سیاست های فرهنگی / قانون چیست، صدا و سیما و دولت چه می گویند، مردم چه می کنند؟/ بدون تفکیک نهادی سیاست فرهنگی نخواهیم داشت
زوال نگرانی مشترک متفکران امروز از فوکویاما و پیکتی تا عجم‌اغلو/ فناوری الزاما موجودی معصوم نیست
انقلاب علمی خاموش و انفعال ما / پیشگامی تولید فکر نیازمند آزاداندیشی از قیدهای تحمیلی است ۲۱۶۲۱۶ برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900116

دیگر خبرها

  • ژنتیک و قرارگیری در معرض آفت کش ها خطر پارکینسون را افزایش می دهد
  • سکوت جامعه آرامش قبل از طوفان است /حکومت پس از جنبش مهسا به رویه سابق برگشت / زندگی گراها فاقد توانمندی برای ایجاد سامانه های جدید قدرت هستند
  • میدان شهرت در ایران
  • توصیه مهم پاکو خمس به دخترش!‏
  • تکرار قصه حساس «گشت ارشاد» در خیابان‌ها | دولت رئیسی مدافع اصلی رویکردهای تند در حجاب | بعد از فوت مهسا امینی چه گفتند؟
  • مصباحی مقدم: آمریکا بدنبال تدابیر جدید برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی است
  • آب شرب ۹۰ درصد روستا‌های سیل زده سیستان و بلوچستان وصل شد
  • دشمنان شکست خورده در حال تدارک استراتژی جدید برای ضربه زدن به نظام هستند
  • به بهانه کاهش نرخ زاد و ولد در ایران/ چرا زنان ایرانی میلی به فرزندآوری ندارند؟
  • بازخوانی سفر اردوغان به عراق/ اهداف ژئوپلیتیکی ترکیه به بهانه مناسبات ژئواکونومیک